در دیده ی من...

ساخت وبلاگ
من چه در پای تو ریزم که خورای تو بودسر نه چیزیست که شایسته پای تو بودخرم آن روی که در روی تو باشد همه عمروین نباشد مگر آن وقت که رای تو بودذره‌ای در همه اجزای من مسکین نیستکه نه آن ذره معلق به هوای تو بودتا تو را جای شد ای سرو روان در دل منهیچ کس می‌نپسندم که به جای تو بودبه وفای تو که گر خشت زنند از گل منهمچنان در دل من مهر و وفای تو بودغایت آنست که ما در سر کار تو رویممرگ ما باک نباشد چو بقای تو بودمن پروانه صفت پیش تو ای شمع چگلگر بسوزم گنه من نه خطای تو بودعجبست آن که تو را دید و حدیث تو شنیدکه همه عمر نه مشتاق لقای تو بودخوش بود ناله دلسوختگان از سر دردخاصه دردی که به امید دوای تو بودملک دنیا همه با همت سعدی هیچستپادشاهیش همین بس که گدای تو بود در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 48 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:26

ما زِ یاران چَشمِ یاری داشتیمخود غلط بود آنچه ما پنداشتیمتا درختِ دوستی بَر کِی دهدحالیا رفتیم و تخمی کاشتیمگفت و گو آیینِ درویشی نبودور نه با تو ماجراها داشتیمشیوهٔ چَشمت فریبِ جنگ داشتما غلط کردیم و صلح انگاشتیمگُلبُنِ حُسنَت نه خود شد دلفُروزما دَمِ همت بر او بگماشتیمنکته‌ها رفت و شکایت کس نکردجانبِ حُرمَت فرو نگذاشتیمگفت خود دادی به ما دل حافظاما مُحَصِّل بر کسی نَگماشتیم در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 47 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:26

هرچند اینکه سخت شکستی دل من استغمگین مشو! که شیشه برای شکستن استمن دوستی به جز تو ندارم؛ قسم به عشقهرکس که غیر از این به تو گفته‌ست، دشمن استچشمان من مسیر تو را گم نمی‌کنندفانوس اشک‌های من از بس که روشن است!جای گلایه پیش تو چون شمع سوختملب باز کرده‌ام به زبانی که الکن استاز دیدنم دوباره پریشان شدی؟ ببخش!چون خواب بد، سزای من «از یاد بردن» است"حسین دهلوی" در دیده ی من......
ما را در سایت در دیده ی من... دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : bitobarayeto بازدید : 44 تاريخ : يکشنبه 15 مرداد 1402 ساعت: 13:26